بعد از کلی ننوشتن... بخاطر گل روی س.ر این مطلب رو میذارم...
زندگی همونقدر که مثل سبد چوبی هست
و مشکلات ما خِش خِش و سرو صدای سبد
اما... خلاصه این سبد باید از روی پلی رد بشه که، درون و بیرون و انتهاش اصلا مشخص نیست...
من برای شما نقشی قشنگ، از انتهاش میزنم
بهش فکر کنید... تصورش کنید
به تصورتون ارزش بدید
بهش میرسید
من اینکارو کردم جواب داد
جون بدید به تخیلاتتون... از دایره ی مغزتون بیرون میزن، اونجوری که شما میخواید
انشاءالله که کنار هرکسی که دوسش دارید خوش باشید عزیزان
:: موضوعات مرتبط:
درد شخصی (ناپخته گفته ها) ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0